ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

آموزش و فعالیت های فرهنگی شخصی ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

ذاکر جوادالائمه محسن جعفری

به نام خدای علی و فاطمه

به قول شاعر که میگه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...

حقیر میون دریای خادمان حضرت اباعبدالله مثل قطره هم نیستم که به چشم بیام ولی دلم می خواد هر جور که می تونم ارادت خودم رو به عاشقان ارباب بی کفن و رهروان ولایت نشون بدم آرزو دارم حتی به اندازه یک سطر هم که شده مطلبی جهت استفاده ستایشگران امام حسین قرار بدم شاید بتونم از این راه کمی کسب ثواب کنم

آرزو دارم اینجا پاتوق حزب اللهی ها و عاشقان سیدعلی خامنه ای بشه

جهت سلامتی و فرج حضرت صاحب الزمان و طول عمر امام خامنه ای صلوات


طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۳ مطلب با موضوع «*******مرثیه و شهادت****** :: شهادت امام باقر» ثبت شده است


یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده                         قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده

آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد       دیده از دست ابالفضل علمش افتاده

دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش                  تا دم علقمه در هر قدمش افتاده

نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد                           زخم های تن آقا رقمش افتاده

بعدِ این قدر مصیبت که سرش آوردند                            تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده

آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی "شمر"

که: "خودم می کِشم و می کُشمش" افتاده

دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته            باز در پای دمش بازدمش افتاده

مثل بین الحرمین است مدینه اما               سر پا نیست... در این سو حرمش افتاده

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

گر چـه امشب پـیـکـرم می سوزد از زهـر جفا

خـوب شـد، راحـت شـدم از غصّه هــای کــربـلا

روضـه خــوانِ کــربـلا و مـــادرم زهـــرا شـدم

سوخـتــم از مــاجـــرای پـهـلـوی خـیــر النـســا

گـر چـه این زهـر هشام بـی حـیـا جـانـم گرفت

شیشه ی عمـرم شکسته شد میـان خیمه هـا

مـن تــمــام مـــاجـــرای کــــربــلا را دیـــده ام

عمـر مـن ســر شد مـیــان گــریــه و بــزم عــزا

بـا دو چشم خـویـش دیدم حلق اصغر پـاره شد

آن چنان تیر سه پر را زد که شد رأسش شد جدا

بـا دو چشم خـویـش دیدم اربـاً اربـا شد عـلــی

داغ اکــبـــر آتـــشــی زد بــــر دل خــون خـــدا

بـا دو چشم خـویـش دیدم مشک سقا پاره شد

فـرق او از ضـرب کـیـنـه شـد شبـیـه مـرتـضـی

بـا دو چشم خـویـش دیدم جدّ مظلومم حسین

در مـیـان قـتـلـگـاه خـویـش می زد دست و پــا

بـا دو چشم خـویش دیدم خیمه ها آتش گرفت

الامــانِ کــودکــان، مـی آمــد از ارض و سمــا

بـا دو چشم خـویـش دیدم عمّه را سیلی زدند

مـعـجـر از سـر می کشیدند دشمنـانِ بـی حـیـا


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر اشعار شهادت امام باقر (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


خاک کربلا بهترین دارو و درمان

محمّد بن مسلم در ضمن حدیثى حکایت کند:

روزى در مدینه بیمار بودم ، امام محمّد باقر علیه السلام توسّط غلامش ظرفى که در آن شربتى

مخصوص قرار داشت و در پارچه اى پیچیده بود، برایم فرستاد.

وقتى غلام آن شربت را به من داد، گفت : مولا و سرورم فرموده است : باید براى درمان و علاج

بیمارى خود، آن را بنوشى .

هنگامى که خواستم آن را بنوشم، متوجّه شدم که آن شربت بسیار خوشبو و خنک است .

و چون شربت را نوشیدم ، غلام گفت : مولایم فرموده است : پس از آن که شربت را نوشیدى ،

حرکت کن و نزد ما بیا.

من در فکر فرو رفتم که چگونه به این سرعت خوب شدم ؟!

و این شربت چه داروئى بود؟ چون تا قبل از نوشیدن شربت قادر به حرکت و ایستادن نبودم .

به هر حال حرکت کردم و به حضور امام علیه السلام شرفیاب شدم ؛ و دست و پیشانى مبارک آن

حضرت را بوسیدم ؛ و چون گریه مى کردم حضرت فرمود: چرا گریه مى کنى ؟

عرض کردم : اى مولایم ! بر غریبى و دورى مسافت خانه ام از شما و همچنین بر ناتوانى خویش

گریه مى کنم از این که نمى توانم مرتّب به خدمت شما برسم و کسب فیض نمایم .

حضرت فرمود: و امّا در رابطه با ناتوانى و ضعف جسمانیت ، متوجّه باش که اولیاء و دوستان ما در این

دنیا به انواع بلا و مصائب گرفتار مى شوند، و مؤ من در این دنیا هر کجا و در هر وضعیتى که باشد

غریب خواهد بود تا آن که به سراى باقى رحلت کند.

امّا این که گفتى در مسافت دورى هستى ، پس به جاى دیدار با ما، به زیارت قبر امام حسین علیه

السلام برو؛ و بدان آنچه را که در قلب خود دارى و معتقد به آن باشى با همان محشور خواهى شد.

سپس حضرت فرمود: آن شربت را چگونه یافتى ؟

عرض کردم : شهادت مى دهم بر این که شما اهل بیت رحمت هستید، من قدرت و توان حرکت

نداشتم ؛ ولیکن به محض این که آن شربت را نوشیدم ، ناراحتیم برطرف شد و خوب شدم.

حضرت فرمود: آن شربت دارویى بر گرفته شده از تربت قبر مطهّر امام حسین علیه السلام است ،

که اگر با اعتقاد و معرفت استفاده شود شفاء و درمان هر دردى خواهد بود.

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر فضائل امام باقر (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید



عاشق جوادالائمه عاشق ولایت


من ذاکر انا الیه راجعونم                      من خاطرات جانگداز دشت خونم

در کربلا بودم صغیری پنج ساله             همراه بابایم مرا بردند اسیری

دیدم پرستوهای دین را پر بریدند       در قتلگه جدم حسین را سر بریدند

آقا امام باقر همه صحنه های دلخراش کربلا را شاهد بود ، عاشورا را دیده ، قتلگاه را

دیده امام باقر ، کوفه را دیده امام باقر، اما امروز مدینه یک پارچه غوغا بود ، مردم با سر

و پای برهنه عقب جنازه امام باقر راه می رفتند آقا امام صادق شال عزا به گردن

انداخته ، بدن امام باقر را آوردند کنار قبر عزیزانش دفن کردند ، مردم

تجلیل و احترام کردند پسر فاطمه را ، اما دلهای آماده:

ولی از شما می پرسم بدن پسر اینطور برداشته می شود احترام می شود اما بدن

مادرش چند نفربیشتر نبودند غریبانه بدن زهرا را تشییع کردند غریبانه دفن کردند با

همین حال صدا بزنید یا زهرا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آقای محمد علی مجاهدی (پروانه) می گوید : روزی در باغی به خدمت آقای مجتهدی

رسیدم . آن روز حال بکا و گریه ی شدیدی داشتند.

گریه های بی اختیار ایشان را بارها دیده بودم و برایم تازگی نداشت، ولی چیزی که

فکر مرا مشغول کرده بود استمرار این حال گریه در آن روز بود.

بعد از مدتی که آقا آرام تر شدند علت را جویا شدم.

فرمود: آقا جان روز عجیبی است امروز در و دیوار گریه می کنند. آسمان و زمین گریه

می کنند باید امروز شهادت یکی از ائمه باشد .

اتفاقا یکی از روحانیون به دیدار آقا آمد و از وی پرسیدند که امروز مصادف با چیست؟

روحانی مذکور پاسخ داد به روایتی روز شهادت امام باقر علیه السلام است...

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


جهت مشاهده دیگر روضه های مکتوب شهادت امام باقر (ع)

به ادامه مطلب مراجعه نمایید




عاشق جوادالائمه عاشق ولایت